دختر کوچولو نشسته روبروی بابا.. و زل زده به جای خالی دستای باباش..
همیشه اینکارو می کنه و آخر سر سوالش رو از بابا می پرسه..
بابا تو که دست نداری چجوری قنوت می گیری؟..
چشماش مثل همیشه بعد از سوال دخترش خیس می شه..
"بابایی همه موقع قنوت دستاشونو بالا می گیرند تا خدا دستشونو بگیره..
منم یه بار اونقدر دستمو بالا گرفتم و صداش زدم تا خدا دستمو گرفت.."
دختر کوچولو به قنوت که رسید روی پنجه پاش ایستاد..
و دستاشو تا می تونست بالا گرفت..
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/06 - 22:01
پیوست عکس:
98434_943.jpg
98434_943.jpg · 400x618px, 63KB
دیدگاه
mahnaz

... زیبا بود{-35-}

1392/09/7 - 01:58